یکی نکته اساسی در تئوری تکامل داروین اینست که مکانیسمی که منجر به ایجاد گونه های جدید می شود کاملا تصادفی بوده ونیازمند هیچ نیروی هوشمندی نمی باشد. این تفکر از زمان ارائه نظریه تکاملی داروینی تا امروز بر علوم تجربی و حتی بر علوم غیر تجربی مسلط است.

اما از میانه های دهه 60 قرن بیستم اکتشافات شگرف در حوزه سلولی و مولکولی زیست شناسی و به خصوص بخش بیوشیمی آن رخ داد که داروینیسم توضیحی برای پیدایش آن ها نداشت. با پیشرفت تجیهزات و امکانات در نیمه دوم قرن بیستم اکتشافات در زمینه سلول شناسی و زیست مولکولی و بیوشیمی به شکل انفجاری صورت گرفت و انبوهی از اطلاعات در این زمینه ها به دست آمد.

در زمان داروین سلول را یک توده ژله ای ساده فرض می کردند. یک پدیده ساده! اما پیشرفت های اواخر قرن بیستم نشان داد سلول به هیچ وجه ساده نیست.مجموعه پیچیده ای از اندامک ها، اجزاء و غشاها که درون هر کدام انواعی متنوعی از ماشین های بسیار کوچک ولی بسیار دقیق و میکروسکوپی در حال کار هستند. دنیای حیرت آور از ماشین های بسیار کوچک که در عین حال بسیار دقیق منظم و در وقت مناسب با کمترین میزان مصرف انرژی کار می کنند. این جا بود که برای بعضی از زیست شناسان، بیوشیمیست این سئوال مطرح شدکه: این همه پیچیدگی چگونه به وجود آمده؟ آیا مکانیسم های تکاملی مثل انتخاب طبیعی داروین می تواند پیدایش این همه پیچیدگی غیر قابل باور را توضیح دهد؟

یکی از این بیوشیمیست ها دکتر مایکل بیهی(Michael Behe) است. وی در ابتدا یک تکامل گرای داروینی بود اما با مطالعه کتاب، تکامل فرضیه ای در بحران، نوشته مایکل دنتون( متخصص ژنتیک استرالیایی) نسبت به نظریه تکاملی مشکوک شد.

آنچه مایکل بیهی را بیشتر مشکوک کرد بررسی ماشین های پیچیده درون سلولی بود. او در این  بررسی ها متوجه شد که پیدایش این ماشین های بسیار پیچیده با توضیحات تکاملی امکان پذیر نیست.یک مثال از این موارد تاژک (flagellum) باکتری ها است. گرچه در نگاه اول ساده به نظر می رسد اما با کمی دقت یک ماشین بسیار پیچیده را می توان یافت. یک شاهکار مهندسی! توانمندتر از هر ماشین ساخت انسان! دارای قطعات زیاد: موتور، محور محرک، قلاب و پروانه. از 40 پروتئین ساخته شده است. برخی ویژگی های موتور تاژک باکتری به شرح زیر است:

کارآمدترین ماشین در جهان!

سرعت بعضی از آن ها به 10000دور در دقیقه می رسد!

دارای توانایی دریافت بازخورد از محیط!

در سرعت بالا توانایی توقف فوری و عوض کردن جهت حرکت فقط در یک چهارم دور را دارد!

دو دنده جلو ومعکوس دارد!

با آب خنک می شود!

نیروی محرکه آن پروتون است!       

 

 موتور و تاژک یاکتری با اجزاء مختلف

به گفته دکتر اسکات منییک(Scott A. Minnich) که به مدت 20 سال بر روی تاژک باکتری کار کرده اسامی مانند استاتور، بوش، محور، روتور و... مربوط به کارکرد واقعی اجزاء این موتور بسیار ریز است نه فقط اسم گذاری تخیلی.

مایکل بیهی پس از بررسی این اجزاء پیچیده درون سلولی نظریه پیچیدگی کاهش ناپذیر(irreducibly complex) را مطرح کرد. این نظریه می گوید که یک اندامک یا سیستم درون سلولی که دارای چند جزء است که همگی این اجزاء برای عملکرد آن ضروری هستند. اگر یک قطعه را حذف کنیم عملکرد از بین می رود. مثلا موتور تاژک باکتری 40 قطعه پروتئینی دارد که برای فعالیت به هر 40 پروتئین احتیاج دارد که هر کدام نباشد موتور نمی تواند کار کند. حالا سئوال اینست این موتور پیچیده چگونه به وجود آمده است؟

مطابق اصول تکاملی باید بتوانیم ساخت تدریجی این ساختار پیچیده را توضیح دهیم. باید به این نکته توجه داشت که حتی نبودن یک قطعه در جای خودش باعث می شود که موتور عملکردی نداشته باشد. اما انتخاب طبیعی تنها تغییراتی که فایده ای داشته باشند را انتخاب می کند. حالا سئوال اساسی اینجاست چگونه تغییرات کوچک داروینی می تواند موتور تاژک باکتری را ایجاد کند؟ در نظریه داروینی هر تغییر کوچک باید مزیتی داشته باشد تا به وسیله انتخاب طبیعی برگزیده شود اما تا موتور تاژک کامل نشود و باعث حرکت نشود هیچ مزیتی ایجاد نمی کند تا انتخاب طبیعی ان را برگزیند. یعنی برای اینکه انتخاب طبیعی چیزی را حفظ کند باید مزیت عملکردی داشته باشد و اگر موتور تاژک کامل نباشد هیچ مزیتی ندارد و انتخاب طبیعی ممکن است آن را حذف کند پس برای انتخاب شدن موتور تاژک باید به شکل کامل از ابتدا وجود داشته باشد.پس انتخاب طبیعی نمی تواند تاژک و سایر ماشین های پیچیده سلولی را بسازد.

مایکل بیهی در سال 1996 کتابی به نام جعبه سیاه داروین نوشت و در آن چالش های بیوشیمیایی نظریه تکامل را مطرح کرد. مطلب اساسی که بیهی در این کتاب مطرح می کند اینست که انتخاب طبیعی داروین، که جایگزین طراح شده بود نمی تواند توضیحی برای منشاء تاژک و سایر ماشین های سلولی باشد و پیچیدگی این سیستم ها اشاره به طراحی هوشمند(intelligent design) آن ها دارد.یعنی این سیستم ها دارای طراحی هوشمند و دارای قدرت مهندسی و علم فوق العاده است.

در مقابل طرفداران تکامل با مطرح کردن نظریه پیش سازگاری(co-option) معتقدند که در تکامل یا انتخاب طبیعی ساخت ماشین جدید را با قرض گرفتن قطعات از ماشین های قبلی انجام می دهد.مثلا در کتاب کمپبل ادعا شده از که تنها نیمی از پروتئین ها برای عملکرد تاژک باکتری ضروری است که از 21 پروتئین مطالعه شده 19 پروتئین از تغییر پروتئین های که عملکرد دیگری داشته اند به وجود آمده اند.  اما طرفداران نظریه پیچیدگی کاهش ناپذیر معتقدند از 40 پروتئین موجود در تاژک باکتری فقط 10 عدد در ماشین های قبلی وجود دارد و 30 عدد جدید است.

اما طرفداران نظریه طراحی هوشمند(intelligent design) به نکته مهم دیگری اشاره می کنند: با فرض اینکه تمام پروتئین های موتور تاژک در ماشین های قبلی وجود داشته باشد مشکلی بعدی مونتاژ این قطعات است. همانطور که مونتاژ یک اتومبیل علاوه بر قطعات نیاز به طرحی برای مونتاژ دارد و از ریختن قطعات بر روی هم اتومبیل ساخته نمی شود موتور تاژک هم از کنار هم قرار گرفتن تصادفی قطعات به وجود نمی آید. باید تعداد اجزاء ، زمان ساخت درست آن ها و مونتاژ متوالی آن ها طی طرحی صورت گیرد تا بدون اتلاف انرژی به ساخت موتور برسیم. درباره این مسئله تکامل گرایان هیچ پاسخی ندارند.

جدا از بحث زیستی هر چه فکر می کنم این قضایا به نظرم آشنا می رسد!!!

 حالا یادم آمد مثل همان داستان نمرود است که با کمال غرور ادعای خدایی می کرد. اما خداوند یک پشه به ظاهر ناچیز در بینی اش فرستاد  و به قدری آزارش داد تا هلاک شد. به نظر می رسد که برای تکامل هم که ادعای خدای می کند چنین اتفاقی افتاده! خداوند دنیای میکروسکوپی ماشین ها سلولی را به درون ادعاهای تکامل گراها فرستاده  تا آن را هلاک کند؟؟!!!

منابع: 1- مستند رمز گشایی اسرار حیات ساخته تيموتي ايتن

2- کتاب جعبه سیاه داروین نوشته مایکل بیهی

3- بیولوژی کمپبل